هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 832)
«آستانه تحمُّل» و «کرانه تعامُل»
در «عصر یخبندان» و در «شهر وَرجاوَندان»،
سرما، «کولاک» و جانداران را «هلاک» می کرد.
بسیاری از جانوران «جان سپُردند» و برخی «جان به دربُردند».
در این «گیر و دار»،بین «کار و ابتکار»،
خارپشتان بیشتر خطر مرگ را «دریافتند» و به سوی راه حل «شتافتند».
آنان مهربانانه با «هماوایی» و «گردهمایی» توانستند
به یکدیگر «نزدیک» و در گرمای بدن همدیگر «شریک» شوند.
اینان با هم «شریک ساعی» شدند و «تشریک مساعی» کردند.
خارپشت ها همدیگر را «گرم» یافتند،امّا نه «نرم»!
آنان در کنار هم از «گزش خار» در «رنجش و آزار» بودند!
ناگزیر از یکدیگر «دور» و در نتیجه باز از سرما «رنجور» شدند!
بنابراین به این نتیجه رسیدند که برای بهره بردن از «صفای هم» و «گرمای هم»
چاره ای ندارند جز این که «طینت» و «طبیعت» همدیگر را «بپذیرند»
و راه همزیستی «مسالمت آمیز» و «مشارکت انگیز» «پیش گیرند»!
انسان ها نیز در همبستگی اجتماعی «گریزی جز تحمُّل»
و «گزیری جز تعامُل» با یکدیگر ندارند.
هر کسی به نوعی «خاری خلنده» و «رفتاری گزنده» دارد.
باید بر «آستانه تحمُّل» و «کرانه تعامُل» افزود.
و «دگرستیزی» و «دیگرگریزی» را از دل «زدود»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
خَلَنده: فرورونده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.